مطالب بامزه و خنده دار ⎝⓿⏝⓿⎠ ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . سوتی ها بامزه.چرت و پرت،.. مطالب بامزه و خنده دار |
|||
حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو
نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی هیچ کس باهاش رفیق نبود تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه بابای حسن اومد وگفت:حسنی میای بریم حموم نه نمیام نه نمیام میای بریم سلمانی نه نمیخوام نه نمی خوام دخر خوشگل و باحال اومد سراغ حسنی میای بریم... . . . . ادامه داستان رو شما بگید، ببینید به کجاها میرسه..منتظر ادامه داستان هستیم موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|